ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در ادامه قصه ماشین حاج طلایی ، خفته متوجه می شود که در شب حادثه ماشین دست داماد حاجی طلایی بوده از سوی دیگر زوزنی به خفته اطلاع می دهد که جلیل در شب حادثه به یک قاچاقچی مواد مخدر زده ، در نتیجه خفته زوزنی را به همراه آب پرور راهی بیمارستان می کند گلاب نیز وارد کلانتری شده و با خفته اتمام حجت می کند که هیچ شکایتی از حاج طلایی ندارد و خفته نیز همچنان سراغ کیف زرگنده را از او میگیرد.
یک گلادیاتور که سابقا برده بوده، به دختری اشراف زاده علاقه پیدا می کند اما در همین حین آتش فشان شهر پامپی در حال فوران است و این گلادیاتور باید علاوه بر دختر مورد علاقه اش، با افرادی که خانواده اش را به قتل رسانده اند نیز مقابله کند و…
با شدت گرفتن جنگ جهانی دوم نیروی های متفقین تصمیم می گیرند تا نازی ها را از شمال آفریقا بیرون برانند ولی در همین جاست که نازی ها سلاح سریشان را به کار می گیرند …
در این قسمت فصل عوض شده و سرگرد خفته برای پی گیری پرونده رحمان شجاعت از مافوق خود وقت می گیرد . پژوهای توقیف شده نیز روز به روز بیشتر شده و تقریبا نیمی از محوطه کلانتری را پرکرده است تا اینکه گندم در دانشگاه متوجه می شود که ماشین استادش (نوسان) با پلاک و ماشین قاتل مطابقت دارد…
ماشین حاجی طلایی در شب حادثه طبق شواهد و قرائن دست عطا واعظی بوده و حالا او عزمش را جزم کرده تا به کمک صفا مواج که مدیر شبکه تلویزیونی است و استفاده از نفوذ حاجی طلایی خود را در برابر قانون و اسد خفته تبرئه کند…
ادامه مطلب ...