ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فیلم برگرفته از افسانه «نوح» است که در آن کل جهان قرار است به زیر آب برود و در این میان شخصی به نام «نوح» (راسل کرو) کشتی بزرگی را میسازد و از تمامی حیوانات یک جفت را سوار میکند تا مانع منقرض شدن نسل آنها شود!
ادامه مطلب ...
داستان به حول و حوش ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح (ع) در جنوب یونان باز می گردد. در این دوران پادشاه ستمگری به نام آمفیتریون ( اسکات آدکینز ) اداره امور را در دست دارد و هرگونه ظلمی را هم به ملت خویش روا می دارد. ملکه آلکمن ( روکسان مکی ) که از این ستمگری به ستوه آمده و قصد پایان دادن به این وضعیت را دارد، تصمیم میگیرد از زئوس بزرگ، فرزندی به دنیا بیاورد تا با قدرتی که در خون فرزندش خواهد بود، بتواند صلح و آرامش را به دنیا بازگرداند و به این ترتیب ۹ ماه بعد السید به دنیا می آید.بیست سال از آن دوران می گذرد و السید ( با بازی کلان لوتز ) تبدیل به جوانی رعنا و خوش هیکل شده که دلش در گرو عشق شاهزاده هبه ( گیا ویس ) به دام افتاده است. اما بزودی اعلام می شود که قرار هست برادر بزرگتر السید به نام افیکلس ( لیام گریگان ) با هبه ازدواج کند. این موضوع باعث میشود که السید و گبه تصمیم به فرار بگیرند اما خیلی زود هبه را باز میگردانند و السید را هم به عنوان برده به فروش می رسانند! سپس السید به مبارزات مرگ به سبک گلادیاتور ها برده می شود تا در این میدان نبرد برای زنده ماندن و ثابت کردن لیاقتش بجنگد. در ادامه السید متوجه می شود که در وجودش قدرت عجیبی نهفته که در دیگران نیست و مدت کوتاهی بعد ی می برد که مادرش بصورت مخفیانه نامی بر وی نهاده و آن ” هرکول ” است.
یک سنجاب شیطون به نام سارلی از پارک محل زندگی خود رانده شده و حالا مجبور است در میان شلوغیهای شهر زنده بماند. به طور اتفاقی او غنیمتی گرانبها و با ارزشی پیدا می کند و…
ادامه مطلب ...
داستان فیلم درباره ی یک کارمند آرام است که زندگی اش به نوعی از خلال نگاتیوهایی که برای مجله ی تایم ظاهر و چاپ می کند، می گذرد. زمانی که یک عکس ستایش شده عکسی که برای چاپ شدن روی جلد آخرین نسخه ی مجله انتخاب شده است- گم می شود، والتر مجبور می شود وارد ماجراهای دنیای واقعی بشود تا گیرنده ی عکس را پیدا ..
در ادامه قصه ماشین حاج طلایی، خفته متوجه می شود که در شب حادثه ماشین دست داماد حاجی طلایی بوده از سوی دیگر زوزنی به خفته اطلاع می دهد که جلیل در شب حادثه به یک قاچاقچی مواد مخدر زده، در نتیجه خفته زوزنی را به همراه آب پرور راهی بیمارستان می کند گلاب نیز وارد کلانتری شده...
ادامه مطلب ...